|
سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : مــهــنــاز و رضــــا
کمی مرا نگاه کن
و پس از آن ...هیچ نگران نباش
پشت این پنجره ...چشمانم در التماس شب گیراست
و آسمان نگاهت بسوی کاکتوسی سرکش
باز میماند از چرخش
پشت این پنجره یک بیقرار...میشمارد خاطراتت را
نگران من نباش...من به دلتنگی خیالم عادت
باز دلم تنگ است باز چشمانم باران می طلبد
آسمان دلم پر از ابر های سیاه دلتنگی شده
باز من تنهایم و در این سکوت حتی صدای ساز هم
آرامم نمی کند دل من باز کوچک شده برای آن که
نمیدانم کیست ولی غیبتش مرا می آزارد من خودم
را گم کرده ام کجا؟این را دیگر نمیدانم
قلبم فداي عزيزي كه
ڪه دنیای از دلتنگي را به امید یه لحظه دیدنش به جان
ميخرم
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |