|
چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:8 :: نويسنده : مــهــنــاز و رضــــا
به آغوش تو محتاجم برای حس آرامش برای زندگی با تو پر از شوقم پر از خواهش به دستای تو محتاجم برای لمس خوشبختی واسه تسکین قلبی که براش عادت شده سختی به چشمای تو محتاجم واسه تعبیر این رویا " که بازم میشه عاشق شد تواین بی رحمی دنیا " به لبخند تو محتاجم که تنها دلخوشیم باشه بزار دنیای بی روحم"به لبخند تو زیباشه"
نظرات شما عزیزان: بادصبا
![]() ساعت0:40---26 ارديبهشت 1392
دل من می سوزد
که قناری ها را پر بستند که پر پاک پرستو ها را بشکستند و کبوترها را آه کبوتر ها را ... دل من در دل شب خواب پروانه شدن می بیند مهر در صبحدمان داس بدست خرمن خواب مرا می چیند پاسخ:ممنونم پاسخ:ممنونم
از من فاصله بگیر...
هر بار که به من نزدیک می شوی... باور می کنم هنوز می شود زندگی را دوست داشت! از من فاصله بگیر... خسته ام از امیدهای کوتاه...! آپم [لبخند]
من اگر که گاه ... حرفهایم قشنگ و شاعرانه می شوند
من اگر که گاه ... نفس هایم را عاشقانه می کشم من اگر که گاه ... در نبض لحظه ها چون رود جاری می شود دلم می خواهم به خودم ثابت کنم که .... می توان با همه ی غمها و مشکلات باز هم نفس کشید می توان وقتی در میان راهِ زندگی خسته است دلم .. دوباره تکیه کرد به زانوانِ خویش ... وقتی همه ی حسم را جمع می کنم یک گوشه در دلم ... و بعد ... جایی ... شاید کنارِ برکه ای ... یا کنارِ حتی یه شاخه گل حسم را می ریزم در نگاهم و می ریزم به پایِ این تصویرهایِ قشنگ می خواهم به خودم ثابت کنم ... که می توان در میان گریه ... خنده کرد که می توان با یک قطره هم ... رویشی دوباره داشت که می توان در دلِ کویر ...زایشی دوباره داشت که می شود بارور کرد .... کویرِ دل که می شود باور کرد خنده را که می توان ..... که می توان عاشقانه زندگی را نفس کشید ![]()
![]() |